فقط : غرور، غرور، و غرور ...
در انتظار بودنت،
شانه هاي زخمي غرور من
خم شده به روي بستري از اشكها
و در سكوت و قهر تو
نشانه اي ز روزگار دور...
پر از عشق، پر از سرور...
و من فقط خيال ميكنم
"گوئيا تو را من ديده بودم
به شامگاهي دور!!!"
پر از ستاره، غرق بوسه، محو نور!
و حال هم براي بودنت
پر از بهانه ام،
پر از سرود و شوق و شور!
و پاسخت به من فقط:
غرور، غرور، و غرور !!!