میشه ته مونده ی دریا رو به یادت سر کشید.... گوگوش
روی ابریشم چین بغض صداتو میشه دوخت
میشه اسم تو رو به شعله گره زد و نسوخت
میشه ته مونده ی دریا رو به یادت سر کشید
میشه جز تو حتی آسمون آبی رو ندید
اشکای من گوله گوله میچکن رو ماهی تابه
همه دود میشن میسوزن شام من گریه کبابه
اشکای من قطره قطره میچکن روی کتابام
داره باز بارون می باره اول و آخر حرفام
برای تحمل روز سیاه
به تو فکر میکنم
برای تصاحب رویای ماه
به تو فکر میکنم به تو فکر میکنم
اشکای من گوله گوله میچکن روی شمع روشن
روی مهتاب قدیمی میچکن رو سایه ی من
من کجای شب تورو گم کردمو تنها شدم
آخر کدوم سحر با بوسه ای پیدا شدم
این کدوم دلبازیه که زخمی تنهایه
دونه سرخ اناره که خود زیبایی
برای تحمل روز سیاه
به تو فکر میکنم
برای تصاحب رویای ماه
به تو فکر میکنم به تو فکر میکنم
به تو فکر میکنم به تو فکر میکنم...
+ نوشته شده در جمعه ۲۴ آبان ۱۳۸۷ ساعت 23:40 توسط M.A.Y.A
|