در قرون وسطی که  تفرقه و اختلاف میان انگلستان و ايرلند به حداکثر خودش رسیده دانکاد  پادشاه جاه طلب اسکاتلند از فرصت استفاده می کند و به انگلستان حمله می کند در این حمله پدر و مادر تریستان اهل آراگون کشته می شود لرد مارک برای نجات تریستان در مقابل سربازان اسکاتلندی می ایستد اما در درگیری یک دست خود را از دست می دهد و تريستان زنده میماند سپس او را به فرزند خواندگی انتخاب میکند .

بعد تریستان برای انتقام از سربازان ایرلندی به آنها حمله می کند و در یک درگیری با شمشیر زهر آلود زخمی می شود و از هوش میرود ، دوستانش به تصور اینکه او کشته شده است او را در قایقی گذاشته و در رودخانه رها می کنند . قایق حامل او به آن طرف رودخانه می رود و توسط ایزولد دختر پادشاه دانکاد پیدا می شود ، ایزولد ، تریستان را معالجه می کند و در این بین آنها عاشق هم می شوند . ایزولد خودش را مارونا معرفی میکند تریستان بی آنکه بداند ایزولد دختر پادشاه است می گریزد و به انگلستان بر می گردد .

در قصر پادشاه دانکاد مسابقه ای انجام می شود و برنده این مسابقه دختر پادشاه دانکاد را به زنی میگیرد ، تریستان به نام مارک نیز در این مسابقه شرکت می کند و برنده می شود و از هویت واقعی ایزولد با خبر می شود كه دیگر خیلی دیر شده است و ایزولد باید به همسری پادشاه انگلستان درآید .

لرد مارک با ایزولد ازدواج می کند و تریستان را وارث و وليعهد خود می کند ، اما عشق میان تریستان و ایزولد خاموش نميشود و بیشتر مواقع زیر محل متروکی به نام پل رومی باهم قرار میگذارند و همدیگر را ملاقات میکنند...!!!

اما خیلی زود همه چیز به هم میریزد پادشاه دانکاد از این غفلت استفاده میکند وآن را دستمایه ای قرار میدهد که صلح میان انگلستان و ایرلند را بشکند و از قبل خیلی از انگلیسی ها را با خود همسو و تطمیع کرده بود  ، شاه دانکاد به انگستان حمله می کند و جنگ خونینی رخ می دهد ولي با رشادت تریستان قائله میخوابد  ولی تریستان زخمی میشود و در پلان پایانی فیلم ایزولد و تریستان کنار رودخانه هستند و تریستان که خون زیادی از او رفته میمیرد و راوی داستان میگوید که :

ایزولد تریستان را در زیر پل رومی ( میعاد گاه همیشگی اشان ) به خاک میسپارد و بر سر آن دو درخت بید میکارد و خودش برای همیشه از انظار عمومی ناپدید میشود....

 

***********************

 

یک فنجان غزل :

 

لاله دمیدم روی زیبا توام آمد بیاد
شعله دیدم سرکشی های توام آمد بیاد
سوسن و گل آسمانی مجلسی آراستند
روی و موی مجلس آرای توام آمد بیاد
بود لرزان شعله شمعی در آغوش نسیم
لرزش زلف سمنسای توام آمد بیاد
در چمن پروانه ای آمد ولی ننشسته رفت
با حریفان قهر بیجای تو ام آمد بیاد
از بر صید افکنی آهوی سرمستی رمید
اجتناب رغبت افزای توام آمد بیاد
پای سروی جویباری زاری از حد برده بود
هایهای گریه در پای توام آمد بیاد
شهر پرهنگامه از دیوانه ای دیدم رهی
از تو و دیوانگی های توام آمد بیاد

 رهی معیری