"نفسم می گیرد در هوایی که نفسهای تو نیست"

شاید فردایی نباشد
برای زندگي بدون تو ....
شاید ...
نمی دانم ....
نمی دانم ....
فقط همین را می دانم که
"نفسم می گیرد در هوایی که نفسهای تو نیست"
ولی ...
بگذر و بگذار بگذریم
بگذر و بگذار بگذریم
از هوایی که گل عشقمان در آن عطری نمی پراکند
ولی جاودانه است یادت
در صندوقچه ی دل تار گرفته و شکسته ام
کاش ! ...
بی خیال دل ِ دردمندم ! ...
بی خیال ...
بی خیال ...
+ نوشته شده در دوشنبه ۷ آذر ۱۳۹۰ ساعت 19:20 توسط M.A.Y.A