بگذار از عشق سخن نگويم
بگذار از عشق سخن نگويم
بگذار وسعتت را در حصار کلمات محدود نکنم
تو دليل بودنم بودی...
بهانه زيستنم....
و بعد از کوچ دستانت...
چه می خواستی از من بماند؟
از کسی که تمام زندگيش شده خاطراتت؛
روزش ياد تو
و شبش غصه نبودنت....
کاش و ای کاش...
ديوار فاصله ای که ميانمان کشيده شده فرو می ريخت...
و تو برايم می گفتی تمام نا گفته ها را
+ نوشته شده در پنجشنبه ۱۶ فروردین ۱۳۸۶ ساعت 3:33 توسط M.A.Y.A
|